English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8361 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
This is a self - winding clock . U این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. U او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
y winding U اتصال ستاره
winding U مارپیچی رود پیچ
winding up U انحلال شرکت
winding U چیزی که پیچ میخورد
winding U پیچاندن
d.c. winding U سیم پیچی جریان مستقیم
d.c. winding U سیم پیچی جریان دائم
self winding U خود کوک
winding U نخ پیچی
winding U پیچیدن و تابیدن نخ
winding U پیچاپیچ
winding U سیم پیچی
winding U سیم پیچ
damper winding U سیم پیچ کاهنده
damping winding U سیم پیچی میراکننده
relay winding U سیم پیچی رله
primary winding U سیم پیچ ورودی
secondary winding U سیم پیچ ثانویه
shunt winding U سیم پیچ فرعی
shunt winding U مغناطیسی انحرافی
shunt winding U سیم پیچ
series winding U سیم پیچ اصلی
sense winding U سیم پیچ احساس
compensating winding U سیم پیچ جبران گر
compensating winding U سیم پیچ تعدیل کننده
compensating winding U سیم پیچ تعادلی سیم پیچ خنثی کننده
secondary winding U سیم پیچ خروجی
copper winding U سیم پیچی مسی
delta winding U سیم پیچ مثلث
non inductive winding U سیم پیچ ناخودالقا
inductive winding U سیمپیچ القایی
input winding U سیم پیچی اولیه
filament winding U سیم پیچی فیلامان
filament winding U سیم پیچ افروزه
field winding U سیم پیچی میدان
field winding U سیم پیچ اهنربایی
end winding U سرسیم پیچی
primery winding U سیم پیچی اولیه
lap winding U سیم پیچ رویهم
duplex winding U سیم پیچ دو راهه
drive winding U سیم پیچ تحریک
magnet winding U سیم پیچی اهنربا
winding up of a company U انحلال شرکت
magnet winding U سیم پیچ مغناطیس
main winding U سیم پیچی اصلی
multiphase winding U سیم پیچی چند فازه
differential winding U سیم پیچ تفاضلی
generator winding U سیم پیچی ژنراتور
simplex winding U سیم پیچ ساده
armature winding U سیم پیچ ارمیچر
winding insulation U عایق بندی سیم پیچی
winding machine U دستگاه سیم پیچی
stem winding U ساعت دسته کوک
accelerator winding U سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
winding pitch U گام سیم پیچی
winding potential U پتانسیل سیم پیچی
winding resistance U مقاومت سیم پیچی
winding resistance U مقاومت اهمی
winding sheet U کفن
winding shop U کارگاه سیم پیچی
winding up an estate U تقسیم مال بین غرماء
winding adjustment تنظیم سیم پیچ
winding mechanism U مکانیسمسیمپیچ
winding shaft U استوانهسیمپیچ
winding tower U برجپیچاپیچ
winding inductance U اندوکتیویته ی سیم پیچی
winding drum U قرقره سیم پیچی
bar winding U میله هایی که به عنوان سیم پیچی در رتور به کار برده میشود
starting winding U سیم پیچی راه اندازی
stem winding U چیزعالی ودرجه یک
three phase winding U سیم پیچی سه فازه
coil winding U سیم پیچی بوبین
transformer winding U سیم پیچی ترانسفورماتور
wave winding U سیم پیچ موجدار
winding area U سطح سیم پیچی
winding bobbin U بوبین
winding bobbin U هسته سیم پیچی شده
winding capacitance U فرفیت سیم پیچی
winding coefficient U ضریب سیم پیچی
winding diagram U نمودار سیم پیچی
chain winding U سیم پیچ زنجیری
bifilar winding U سیم پیچ دو رشتهای
clock U ساعت
o'clock U ساعت از روی ساعت
the two o'clock d. U توزیع ساعت دو
three second clock U ساعت نشاندهنده قانون 3ثانیه در بسکتبال
clock U زمان
clock U ساعت ورزشگاه
clock U تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
at eight o'clock U در ساعت هشت
clock U زمانگیری
clock U سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
clock U باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clock U وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
clock U تپش زمان سنجی ساعت
clock U سنجیدن باساعت
clock U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clock U خط علامت روی دیسک یا نوار که حاوی داده درباره محل نوک خواندن است
clock U زمان سنج
four o'clock U گل لاله عباسی
clock U ساعت
clock U مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clock U ماشینی که زمان را نشان میدهد
clock U سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
four o'clock U لاله عباسی
four o'clock U ساعت چهار
clock U مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clock U دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
double layer winding U سیم پیچی دوطبقه
cumulative compound winding U سیم پیچ مرکب جمع پذیر
compound field winding U سیم پیچ اهنربایی مرکب
communicating pole winding U سیم پیچی قطب کمکی
pitch of armature winding U گام پیچک
series drum winding U سیم پیچ اصلی ارمیچراستوانهای
single phase winding U سیم پیچی یک فازه
singly re entrant winding U سیم پیچ تک بازگرد
multiplex wave winding U سیم پیچ موجدار چند راهه
winding crodd section U سطح مقطع سیم پیچی
phase voltage of winding U ولتاژ سیم پیچ
low voltage winding U سیم پیچی فشار ضعیف
low resistance winding U سیم پیچی کم اهم
low tension winding U سیم پیچ فشار ضعیف
high frequency winding U سیم پیچی فرکانس بالا
high voltage winding U سیم پیچی فشار قوی
high tension winding U سیم پیچی فشار قوی
high impedance winding U سیم پیچی با مقاومت زیاد
multiple drum winding U سیم پیچ استوانهای چندگانه
differential field winding U سیمپیچ اهنربایی متقابل
differential compound winding U سیمپیچ مرکب تفاضلی
re entrant armature winding U سیم پیچ ارمیچر باز گشته
doublyre entrant winding U سیمپیچ دو بازگرد
alarm clock U ساعت شماطهای
five-o'clock shadow U ته ریش
biological clock U زیستآهنگ
round-the-clock U بیست و چهار ساعته
biological clock U ساعت زیستی
to clock out [in the workplace] U مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
alarum clock U خیزانک
The clock has stopped. U ساعت دیواری خوابیده است
alarum clock U ساعت شماطهای
grandfather clock U ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
five-o'clock shadows U ته ریش
round-the-clock شبانه روزی
set the clock U ساعت را تنظیم کردن
work against the clock U بکوب کار کردن
wall clock ساعت دیواری
to watch the clock U [با بیحوصلگی] دائما به ساعت نگاه کردن
cuckoo clock U ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
to clock in [in the workplace] U مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
face of the clock U صفحه ساعت
clock timer U زمانموردنظر
clock operator U تنظیمکنندهوقت
round-the-clock U پیوسته
round-the-clock U لاینقطع
round-the-clock U روز و شب
round the clock U ۲۴ ساعته
atomic clock U ساعت اتمی
electric clock U ساعت الکتریکی
delta clock U که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
delta clock U مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند
relocation clock U دایره تنظیم تیر
relocation clock U دایره تنظیم هدف
roller clock U چشمی بسته قرقره دار
clock work U چرخهای ساعت
shot clock U ساعت مسابقه
clock track U شیار زمان سنجی
physiological clock U ساعت فیزیولوژیکی
digital clock U زمان سنج رقمی
internal clock U ساعت داخلی
lady clock U کفشدوز
lady clock U پینه دوز
effectiveness clock U دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
game clock U ساعت ورزشگاه
digital clock U ساعت رقمی
master clock U شاه زمان سنج
master clock U زمان سنج اصلی
military clock U ساعت یا وقت نظامی
clock stagger U رتبه زمان سنجی
clock speed U سرعت ساعت
clock maker U ساعت ساز
clock frequency U بسامد زمان سنجی
time clock U ساعتی که زمان ورودوخروج کارمندان را ثبت میکند
clock generator U مولد زمان سنجی
clock generator U ساعت زا
clock interrupt U وقفه زمان سنجی
time clock U گاه ساعت
twentyfour second clock U ساعت نشاندهنده قانون 42ثانیه در بسکتبال
tower clock U برج ساعت
clock method U روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
clock paradox U پارادکس زمانی
clock skew U اریب زمان سنجی
clock pulse U تپش زمان سنجی
biological clock U زیست گشت
chess clock U ساعت شطرنج
clock signal U علامت زمان سنجی
clock rate U نرخ زمان سنجی
hand brake winding lever U سطحپیچاپیچترمزدستی
to advance the hand of a clock U عقربه ساعت را جلو کشیدن
Recent search history Forum search
0work against the clock
0Turn back the clock
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com